کد مطلب:9952 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:378

پنج كليد حياتي زيارت
مقاله
در راه هاي رسيدن به آقا علي بن موسي الرضا(ع) و اينكه در خدمت امام بتوانيم بهترين چيزها را بگيريم، راههاي زيادي را ذكر كرده اند : توكل، توسل، اصرار و پافشاري، تضرع، استغاثه، التجاء، توجه و .. . تمام اين راهها براي اين است كه بتوانيم حداكثر بهره وري را از ارتباط با آقا داشته باشيم. اما برخي نكات كليدي هست كه كساني كه به اين نكات واقفند، خيلي بهتر جلو مي روند. يكي از مهم ترين زيارت هايي كه اين نكات كليدي را به ما معرفي مي كند، زيارت امين الله است. كه قدم به قدم و مرحله به مرحله ما را با رسيدن به وصال آشنا مي كند و آموزش مي دهد. يعني همزمان با اينكه زيارت مي كني، به تو آموزش زيارت مي دهد.



زيارت امين الله يك قسمت هايي دارد براي قبل از زيارت؛ يعني به شما مي گويد قبل از اينكه به حرم بياييد، يك چيزهايي را رعايت كنيد. يك قسمت هايي دارد براي نحوه ي ورود به حرم. يك قسمت هايي دارد براي زماني كه سلام داديد و ارتباط برقرار كرديد. و يك قسمت هايي دارد براي زمان خداحافظي و موقعي كه قصد رفتن كرديد. يعني يك آموزش كامل زيارت را ما در متن زيارت امين الله مي بينيم.



نكات كليدي زيارت در زيارت امين الله :







1.

فراز اول؛ قبل از زيارت : اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا امينَ اللَّهِ في اَرْضِهِ .



كلمه ي امين : امين به اين معنا كه انسان بداند چيزي در دستش به امانت سپرده شده است و آن امانت را حفظ مي كند. چشم ما، بدن ما، روح و عقل و .. چيزهايي است كه به ما امانت داده شده است. و ما خيلي از اوقات اين امانات را خوب پاس نداشتيم، پس آيا امين نيستيم ؟؟! موضوع اين است كه ما بدانيم امانت داريم. حالا اگر خطايي كرديم، آن مورد لطف قرار خواهد گرفت انشاءالله، فقط بدانيم كه امانت داريم. شما ممكن است نسبت به پدر و مادرتان انسان كم لطف يا بي لطفي باشيد خداي ناكرده، اما اگر از تو سوال بپرسند، خواهي گفت كه من مي دانم كه حق پدر و مادرم را ادا نمي كنم. اين انسان آگاه است؛ خيلي تفاوت دارد با كسي كه تصور مي كند هيچ حقي از پدر و مادر بر گردنش نيست. امين الله يعني تو ميداني حق خداوند بر گردنت هست. بنا نيست كه ما رها شويم . آيه ي شريفه ي قرآن مي فرمايد آيا پنداشتيد كه ما شما را عبث و بيهوده در جامعه رها كرده ايم ؟!



امين يعني اينكه انسان بداند غير اين دنياي روزمره اي كه در افواه تبليغ مي شود، يك وظايف ديگري بر گردنش هست. بنا نيست هدف از خلقت همين چيزهايي باشد كه مردم دارند. برنامه هاي ديگري هم براي خلقت هست.





2.

اَشْهَدُ اَنَّكَ جاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَعَمِلْتَ بِكِتابِه وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَتّي دَعاكَ اللَّهُ اِلي جِوارِهِ.



چهار مرحله ي زندگي آقا امام رضا(ع) : جهاد كردي، به حرف هايت عمل كردي، سنت پيغمبر را پاس داشتي، و شهيد شدي. اين قسمت از زيارت با انّ الحياة عقيدةٌ و جهاد هماهنگ است. در دنيا چه كردي؟! وقتي خدمت آقا مي رويم، حواسمان باشد كه آيا اين 4 بُعد ( جهاد، عمل به حرف ها و گفته ها، پيروي از سنت پيغمبر، و رفتن به وسيله ي دعوت خداوند ) را در زندگيمان داريم يا نه ؟!



انساني كه مي خواهد به زيارت امام رضا(ع) برود، بايد به زندگي اهل بيت(ع) نگاه كند؛ اينگونه نباشد كه از اهل بيت فقط مصيبت شان را به ياد داشته باشيم ! اين دقيقاً اول بدبختي شيعه است.





3.

فراز بعدي؛ زماني كه خدمت آقا امام رضا رسيدي و مي خواهي وارد شوي:



اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيْكَ والِهَةٌ.



براي رفتن خدمت آقا، بايد قلب ها "والهه" باشد. برنامه ريزي فايده اي ندارد. بايد بدون هيچ طمعي بروي ببيني آنجا به تو چه مي دهند. برخي تا وارد مي شوند، به سراغ حاجاتشان مي روند ! صبر كنيد، شايد چيز عالي تري براي شما در نظر گرفته باشند. شك نكنيد كه الان شما ي سرمايه داريد : امام رضا(ع) . فقط يك شرط اين است كه از قبل براي چيزي نقشه نكشيد !

با دردهاي مردم وارد حرم شويد نه با دردهاي خودتان؛ دردهاي خودتان كه اگر خدا بخواهد برطرف خواهد شد. با حاجات مردم وارد شويد. بگذاريد حاجات خودتان را آقا علي بن موسي الرضا به شما بگويد. مدل بهتر آن كسي است كه وارد حرم مي شود و همه چيز را به آقا مي سپارد و مي گويد هر چه تو بخواهي. هر چه تو بدهي !

كمي صبر كن. شايد چيزي به دلت انداختند كه اين واقعا برايت يك نياز بود. خيلي وقت ها ما نيازهاي خودمان را تشخيص مي دهيم. چيزي را طلب مي كنيم و بعدها خدا را شكر مي كنيم كه برآورده نشد ! والهة : ما قلب هايمان را به تو مي سپاريم بقيه اش با تو. مهم اين است كه دل بدهي.





وَسُبُلَ الرّاغِبينَ اِلَيْكَ شارِعَةٌ .



راه براي چه كساني باز است؟ براي كساني كه "راغب" اند. هرچه هستند مهم نيست، راغب هستند يا نه ؟! رغبت يعني دل تنگي؛ علاقه ي قلبي. يعني اينكه اگر بگويند مثلا امشب امام رضا(ع) هيچ حاجتي را برآورده نمي كند، بگويند نعوذ بالله خداوند امشب ولايتش را از امام رضا برداشته است و آقا الان هيچ قدرتي ندارد ! آيا باز هم حاضري بروي ؟!



يكي از موانع ظهرو امام عصر(عج) اين است كه ما آقا را براي خودش نمي خواهيم. براي خودمان و براي حاجات دنيايي مان مي خواهيمش. اينهمه دعا و ندبه و ناله، اگر مردم راغب بودند، تا حالا آقا آمده بود ! اما راغب نيستند. امام رضا را براي چيزي نخواهيم، براي خودش بخواهيم؛ كه اين از درجات و مراتب فناست. در بحث عشق واقعي مي گوييم معشوق بر عشق ارجح است. هر چه معشوق گفت همان را انجام مي دهد. در غير اينصورت هواي نفس است. ما كه نمي توانيم درمورد خدا و امام رضا با هواي نفسمان قضاوت كنيم !



اگر چند روز زيارت مي روي، حداقل يك روزش را بگذار به خاطر خود امام رضا(ع). زماني كه ما براي زيارت در حرم مي مانيم، مدت زماني است كه يا داريم غم هايمان را كاهش مي دهيم و آرامش مي گيريم. يا مشغول خواندن زيارت هستيم به طمع دعايي كه در آخرش مي خواهيم بكنيم ! يا داريم وجدانمان را آرام مي كنيم كه حالا كه امدي زيارت، چند خط بيشتر بخوان ! رغبت در اينگونه زيارت ها بسيار كم است. ما بايد رغبتمان را به امام رضا ثابت كنيم.





وَاَعْلامَ الْقاصِدينَ اِلَيْكَ واضِحَةٌ.



ديگر نيازي نيست دنبال امام رضا بگردي. واضح است. وقتي رغبت كه 100 است بيايد، 90 را قبلا گرفته اي !



مخبتين و والهه را گذراندي، رغبت را در درون خودت ايجاد كردي، حالا مي خواهي درخواست بكني. گفتيم كه از اول چيزي نخواهيد. براي امام كه آمدي و اين مراحل را گذراندي، حالا امام مي گويد من قبول كردم كه بخاطر من آمدي. حالا براي خودت چه مي خواهي؟ از خودت بگو... ! اينجا بايد دقت كني. حاجات كليدي را بخواهيد. چيزهايي را بگوييد كه رأس حاجات باشد. مثلا به مغازه مي روي، به جاي اينكه تخم مرغ بگيري، مرغ مي گيري كه مولد باشد. اينجا هم مي گويند حاجات مولد را بخواهيد :



* اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ .



آرامشي كه در اثر اطمينان به قدرت خدا به انسان دست مي دهد، بالاترين حاجتي است كه امام رضا به تو مي دهد. اطمينان از قدرت خدا : هر اتفاقي بيفتد كوچكترين ناراحتي برايش ايجاد نمي شود.به يقين رسيده است كه خداوند قدرتمند است و همه چيز در دست خداست. باور دارند كه خدا هوايشان را دارد. اين آرامش كم چيزي است ؟! انسان هايي كه اين حاجت كليدي "مطمئنة بقدرك" را مي گيرند، جزء خوشبخت ترين انسان هاي تاريخ اند. اصلاً جايي براي غصه خوردن نمي ماند. آرامشي را بطلب كه در اثر نگاه چشم دلت به قدرت خداوند ايجاد مي شود. چرخ گردون يكي از بازيچه هايي است كه دستگيره ي اين بازيچه به يد قدرت خداوند است : يدالله فوق ايديهم.





* راضِيَةً بِقَضاَّئِكَ



كسي هست، به اطمينان رسيده، اما آرام نمي گيرد. چرا ؟ چون احساس خطر مي كند. اين احساس خطر از اينجا ناشي مي شود كه ما فكر مي كنيم خداوند تبارك و تعالي علاقه ي قلبي به ما ندارد. خداوند فرموده من عاشق بنده هايم هستم. چرا كارهاي خدا را حمل بر محبت خدا نمي كنيم ؟!



آرام و راضي باش. با خودتان تعارف نداشته باشيد، ما متعلق به اين دنيا نيستيم ! ما براي رفتنيم. در روايت داريم جبرئيل روزي سه بار ندا مي دهد اي مردم ! بسازيد براي اينكه خراب شود. حيات ما در دنيا نسبت به حيات آخرت، اصلا به چشم نمي آيد. كأن لم يكن. وقتي اينگونه است، بگذار آن كسي كه صاحب اختيار است، همه چيز را بگرداند . راضية بقضائك : رضا را از امام رضا(ع) بگيريد.





4.

مولعة بذكرك و دعائك



اين نمازها و عبادت هاي زوركي يعني اينكه ما ولع نسبت به عبادت نداريم. ولع را بخواهيد. به گونه اي كه دلت زودتر از تو به دنبال عبادت بدود. ولع بايد در تمام عبادات وارد شود. اگر براي يك كار ولع داري، ولي مثلاً براي نماز، قرآن خواندن و .. آنگونه نيستي، اين ولع نيست. دلت مي خواهد آن كار را انجام بدهي ! اگر ركوعت كمي طولاني تر شد و خسته شدي، بدان يك جاي كارَت مشكل دارد. اين ولع را از امام رضا بخواهيد.





5. كليد آخــــــر :



تا اينجا كه آمدي، يك سري اعمال خود به خود اتفاق مي افتد، خودش مي آيد : مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِياَّئِكَ . مَحْبُوبَةً في اَرْضِكَ وَسَماَّئِكَ .



تا ديروز محبت دشمنان خدا به دلت مي افتاد، امروز دوستان خدا را كه مي بيني، خوشت مي آيد. دوستي دوستان خدا ؛ و بعد از آن محبوب مي شوي. صابِرَةً عَلي نُزُولِ بَلاَّئِكَ. قبلاً در مقابل بلاها بي تاب مي شدي، الان خيلي راحت تر صبر مي كني. شاكِرَةً لِفَواضِلِ نَعْماَّئِكَ . جوري شده اي كه هر اتفاقي بيفتد، حمد مي گويي و شكر مي كني. مُشْتاقَةً اِلي فَرْحَةِ لِقاَّئِكَ . در بين اين همه عشق و محبت پوچ دنيايي، محبت امام عصرت را در دل داري. مُتَزَوِّدَةً التَّقْوي لِيَوْمِ جَزاَّئِكَ . بصورت خود به خودي و تصاعدي بر تقواي تو افزوده مي گردد. احساس مي كني قدرت صيانت، حفطظ و كنترل نفس و مبارزه و جهاد با هواي نفس، لحظه به لحظه در تو بيشتر مي شود. مُفارِقَةً لاَِخْلاقِ اَعْدائِكَ. كم كم از ظاهر دشمنان خدا متنفر مي شوي. در ظاهر خودت، لباس پوشيدن، رفتار، صحبت كردن و ..ات تحول ايجاد مي كني. مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِكَ وَثَناَّئِكَ. در دنيا نفس كه مي كشي، برايت حسنه حساب مي شود !



شروط زيارت اين 5 قدم است. 5 قدم بر ميداري، صدها هزار قدم در دنيا و آخرت بسويت بر مي دارند. به محض اينكه ولع ايجاد شد، بقيه اش به سوي تو جاري و ساري مي شود .